می رود غافل از اندیشه ی من

می رود غافل از اندیشه ی من

میرود تا ببرد از یادم

چون نسیمی که به خاشاک وزد

میرود تا بدهد بر بادم

بال بشکسته و پا در زنجیر

میکند از قفسم آزادم

میگریزد ز برم همچون عمر

نشنود تا ز قفا فریادم

وای بر این دل دیوانه ی من…..


هما میر افشار

رفتم که گم شود چو یکی قطره اشک گرم

رفتم مرا ببخش و مگو وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم که داغ بوسه ی پر حسرت تو را
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که به نا گفته بخود آبرو دهم

رفتم که گم شود چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی

می روم خسته و افسرده و زار

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه خویش

می برم،تاکه در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا زتو دورش سازم

زتو،ای جلوه امید محال

می برم زنده بگورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله می لرزد،می رقصد اشک

آه،بگذار که بگریزم من

از تو،ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من

بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم،صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم،خنده به لب،خونین دل

می روم از دل من دست بدار

ای امید عبث بی حاصل


فروغ فرخزاد

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست



miravam%20%5BAloneBoy.com%5D%20ama%20bedan می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

فکرش را هم نمیکردم روزی سیگار بکشم

cigari%20%5BAloneBoy.com%5D%20shavam فکرش را هم نمیکردم روزی سیگار بکشم


فکرش را هم نمیکردم
روزی سیگار بکشم
حالا… سالهاست که سیگار مرا میکشد
چای… مرا میریزد
آینه… سراغ دندان هایم را میگیرد
حال ریه ام را می پرسد
من…
به ناچار با موهایم ور میروم…