●ツ בنـــــیــــا ـــﮯ مـَــــن و تـــــو ツ●

مینویسم بدون تو

بدون حضور تو

با دلی تنها

با هزار آه

با نگاهی بغض آلود به این فاصله

به این شب ها به این کاغذ های باطله

کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات

برای بیان مخمل رنگ چشمات

بدون تو

این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد

چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد

بدون تو

سوگی دارد فضای اتاقم

و از با تو بودن خیال میبافم

اشک تمدید می شود در نگاهم

بدون تو آه بدون تو...

حسرت چه جولانی میدهد برای لحظه دیدار

جسمم چگونه میجوشد در این سوی دیوار

مثل یک بیمار

گذر کند این زمان طعنه تلخی است انگار

بدون تو قصه نیست

حال امشب و هر شب من است

بدون تو

لحظه های با تو بدون مثل نام قشنگ تو

پرستو وار از خاطره آرامشم کوچ میکند

بدون تو آه که زمان با من انگار گل یا پوچ میکند

بدون تو حال من اما...

پشت یک واژه آه

من تا همیشه تنها

ساده و کودکانه گریه میکنم

من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم

man%20o%20%5BAloneBoy.com%5D%20to من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم


من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…


مثل… یک عکس دو نفره


چرخ زدن بی دلیل در خیابان


نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ اما گرم در یک روز سرد زمستانی


ببین من و تو هنوز خیلی کار داریم…


من و تو حتی خاطره آشناییمان را هم به دنیا بدهکاریم.

من هم مال تو............


بخدا گفتم :

بيا جهان را قسمت كنيم،

آسمون واسه من ابراش مال تو

دريا مال من موجش مال تو

ماه مال من، خورشيد مال تو.....

خدا خنديد و گفت: بندگي كن ، همه دنيا مال تو....

من هم مال تو............


حـــــــســــــــیـــــــن پـــــــــنــــــآهــــــــیــــ

خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان

be%20paye%20%5BAloneBoy.com%5D%20khodeman خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان

خوب و بد هر چه نوشتند به پای خودمان

انتخابی است که کردیم برای خودمان

این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند

غم نداریم بزرگ است خدای خودمان

بگذاریم که با فلسفه شان خوش باشند

خودمان آینه هستیم برای خودمان

ما دو رودیم که حالا سر دریا داریم

دو مسافر یله در آب و هوای خودمان

احتیاجی به در و دشت نداریم اگر

رو به هم باز شود پنجره های خودمان

من و تو با همه ی شهر تفاوت داریم

دیگران را نگذاریم به جای خودمان

دیگران هر چه که گفتند بگویند بیا

خودمان شعر بخوانیم برای خودمان

“مهدی فرجی“