تلفن همراهش در جیبش لرزید
نفس عمیقی کشید, آن را بیرون آورد و پیامک را خواند:
سلام ,خوبی آقا Confused
شنیدم مدرک فوق لیسانستم گرفتی‏!‏ خیلی بهت تبریک میگم,شیرینی ما یادت نره, موفق باشی‏!‏
تلفن همراهش را در جیب شلوارش گذاشت
آفتاب داشت کم کم غروب می کرد
از داخل ساکش که در کنار پیاده رو ولو بود
دسته ای دی وی دی بیرون آورد و درمیان ,جمعیت فریاد زد:
دی وی دی هزار Wink دی وی دی هزار‏!‏‏!‏‏!‏
مملکت ما رو باش

Nilo Confused divar divar Confused Nilo