♫♪ بـــــــوي مـــــــــــاه مــــــــهـــر ♫♪





باز آمد بوي ماه مدرسه ... بوي بازي هاي راه مدرسه

بوي ماه مهر ماه مهربان ... بوي خورشيد پگاه مدرسه

از ميان کوچه هاي خستگي ... مي گريزم در پناه مدرسه

باز مي بينم ز شوق بچه ها ... اشتياقي در نگاه مدرسه

زنگ تفريح و هياهوي نشاط ... خنده هاي قاه قاه مدرسه

باز بوي باغ را خواهم شنيد ... از سرود صبحگاه مدرسه

روز اول لاله اي خواهم کشيد ... سرخ بر تخته سياه مدرسه











فـــردا اوليـــن روز از ســـال تحـــصيـــلي ســــال و اول مــــهـــر مـــاهـــه

دلـــم بـــراي هـــمه چـــيز تنـــگ شـــده
بــــــراي

صـــف بســـتن ها
پشت نيمکت نشستن ها
مداد مشکي و قرمز در دست گرفتن
غلط نوشتن...پاک کردن......پاک کن ...مداد تراش
جامدادي صورتي
زنگ تفريح

دويدن
بازي
آبخوري
لقمه ي نون پنير و گردو
گچ و تخته سياه
سطل قرمز کنار در کلاس که ميرفتيم کنارش مدادامونو ميتراشيديم



يــــادش بـــــخــــــيـــــــر



















نميگذارم زندگي معصوميت کودکيم را ازم بگيرد
دلم به دنبال نشاط کودکيم ميگردد ولي روزي پيدايش ميکنم که چندان دور نيست

حالا بايد هر چه زودتر دست به کار شوم بايد آن را در دست بگيرم و به همگان عرضه کنم
بايد طعمش را بخاطر بياورند آنها که فراموشش کردند

من به اين حس مي بالم